تاریخ انتشار: ۰۹:۰۰ - ۲۳ فروردين ۱۴۰۳
رویداد۲۴ گزارش می‌دهد؛

ایده‌هایی که جهان را تغییر دادند | هنر رمان یا چگونه یاد گرفتیم اسطوره‌ها را کنار بگذاریم و داستان‌هایی درباره آدم‌های معمولی بخوانیم

ایده‌های زیادی هستند که ما آن را بدیهی می‌دانیم اما آن‌ها زندگی ما را دگرگون کرده‌اند. قبل از آن زندگی جور دیگری بوده؛ جوری که حالا نمی‌توانیم تصورش کنیم. در مجله بریتانیایی «ویک» مجموعه‌ای با عنوان «ایده‌هایی که زندگی ما را تغییر دادند» منشر کرده که ما آنها را به زبانی ساده‌ برای شما روایت می‌کنیم.

ایده‌هایی که جهان را تغییر دادند؛ هنر رمان

رویداد۲۴ علیرضا نجفی: آنچه رمان می‌خوانند، اثری ادبی و داستانی است که به نثر نوشته شده باشد (نثر به شکلی از زبان نوشتاری می‌گویند که، برخلاف شعر، به رعایت وزن و قافیه پایبند نیست). رمان، برخلاف نمایشنامه، گفتار و توصیف را در متنی واحد ادغام می‌کند تا داستان خود را بازگوید.

آنتونی برجس، نویسنده کتاب «پرتقال کوکی»، رمان را اینگونه توصیف می‌کند: «داستانی خیالی و منثور که حجم قابل توجهی دارد و از طریق زنجیره به هم پیوسته‌ای از رویدادها، شامل گروهی از افراد در محیطی خاص، روایت می‌شود. رمان روایتی است که پیچیدگی خاصی را شامل می‌شود و کندوکاوی در تجربه انسانی از طریق تخیل است».

در این تعریف گسترده، رمان‌ها را می‌توان به ژانر‌های تقریبا بی‌شماری تقسیم کرد، از حماسه‌های تاریخی گرفته تا داستان‌های عاشقانه و تا رمان‌های فلسفی که از داستان برای کاوش در مکاتبی مانند اگزیستانسیالیسم یا نیهیلیسم استفاده می‌کنند. البته تمام داستان‌های منثور را نمی‌توان رمان نامید. اگر حجم یک اثر داستانی کوتاه‌تر از کتابی متوسط باشد، آن را داستان بلند (ناولا) می‌نامند. همچنین اگر یک اثر داستانی حجمی کمتر از داستان بلند (ناولا) داشته باشد، آن را داستان کوتاه می‌نامند.

هنر رمان از چگونه پیدا شد؟

زمینه‌های تکوین رمان را می‌توان در دیگر انواع ادبی مشاهده کرد؛ از حماسه‌های باستانی هومر و داستان‌های اسطوره‌ای اسکاندیناوی گرفته تا سبک «رمانس» (عاشقانه) که به شکلی از شعر عاشقانه اطلاق می‌شود که در قرون وسطی رایج بود و حول محور داستان شوالیه‌ها روایت می‌شد.

اغلب منتقدان ادبی، کتاب «دون کیشوت» نوشته میگل دو سروانتس را، که در دو جلد و به سال‌های ۱۶۰۵ و ۱۶۱۵ منتشر شد، نخستین رمان تاریخ می‌دانند. برخی هم پرفروش‌ترین کتاب دانیل دفو یعنی کتاب «رابینسون کروزوئه» را، که در سال ۱۷۱۹ منتشر شد، نخستین رمان تاریخ می‌دانند. اما طرح داستانی این پیشگامان اولیه هنر رمان، به صورت اپیزودیک و مقطعی می‌باشد و قهرمانان آثارشان فاقد آن پیچیدگی ذهنی و روانی خاصی که از رمان‌های مدرن انتظار می‌رود هستند.

در اواسط قرن هجدهم گونه جدیدی از رمان نویسی به وجود آمد که این دو نقیصه، یعنی فقدان انسجام روایی و عدم پیچیدگی کاراکترها، را نداشت. این گونه‌ی جدید «رمان عاطفی» نام گرفت و شامل آثاری مانند «پاملا» از ساموئل ریچاردسون، «ژولی» اثر ژان ژاک روسو و «رنج‌های ورتر جوان» نوشته یوهان ولفگانگ گوته می‌شد. بنا بر نوشته دانشنامه بریتانیکا، رمان‌های عاطفی برای نخستین بار در تاریخ ادبیات، طرح داستانی خود را بر احساسات بنیادین انسان بنا نهادند و قهرمانان داستان خود را از منظر روان‌شناختی بسط و توسعه دادند. آن‌ها «احساسات را در جایگاهی فراتر از عقل نهادند و عمل تحلیل احساسات بشری را به مرتبه‌ای در میان هنر‌های زیبا ارتقا دادند.»

این داستان‌ها به‌ویژه در میان اقشار رو به رشد زنان باسواد محبوبیت داشتند و هم مسئله باعث شده بود که گفتمان مردسالارانه آن دوران رمان را نوشته‌ای بی‌ارزش تلقی کند؛ نظر متعصبانه‌ای که تا دهه ۱۸۰۰ همچنان رواج داشت.

در آغاز قرن نوزدهم و پس از سپری شدن دوران طلایی جنبش رمانتیک، احساسات‌گرایی از رونق افتاد و جای خود را به رئالیسم (واقع‌گرایی) داد. رمان‌های جین آستین نمونه‌های بارز و گویای انتقال از مکتب رومانتیک به مکتب واقع‌گرایی هستند. آثار وی پیچیدگی روان‌شناختی رمان عاطفی را حفظ می‌کنند و در عین حال عناصر گزنده‌ای از طنز، کنایه و تفسیر اجتماعی را نیز شامل می‌شوند.

رمان واقع‌گرا که توسط نویسندگان فرانسوی، از جمله گوستاو فلوبر و انوره دو بالزاک به وجود آمد، زندگی فردی انسان و جوامع انسانی را به شکلی سفت و سخت‌تر و واقعی‌تر تصویر کردند. ظهور واقع‌گرایی باعث از بین رفتن آن تصور غلطی شد که رمان را کم ارزش‌تر از انواع ادبی دیگر می‌دانست و قرن نوزدهم به عنوان «عصر رمان‌های بزرگ» شناخته می‌شود؛ عصر نویسندگانی، چون جورج الیوت، توماس هاردی و خواهران برونته. قرن نوزدهم همچنین غول‌های ادبیات روس را به خود دید، یعنی نویسندگان بزرگی مانند داستایوفسکی و تولستوی.


بیشتر بخوانید:ایده‌هایی که جهان را تغییر دادند | چگونه فهمیدیم زمین دور خورشید می‌چرخد؟


همانطور که جنبش واقع‌گرایی در برابر احساسات‌گرایی ظهور کرد و واکنشی به آن بود، دوران پس از جنگ جهانی اول نیز شاهد دوران واکنش به واقع‌گرایی و ظهور رمان مدرنیستی بود. نویسندگان مدرنیست علیه داستان‌گویی خطی و روایت تکراری نویسندگان قرن نوزدهم شوریدند و بجای آن داستان‌های غیرخطی و تکه تکه نوشتند. این سبک از رمان‌نویسی، انعکاسی از وضعیت تکه پاره شده جوامع مختلف در طول جنگ جهانی اول و سال‌های پس از آن بود. رمان‌نویسان مدرنیستی مانند جیمز جویس، ویرجینیا وولف و ویلیام فاکنر از طریق به کار بستن شیوه‌های تجربی و نوین در عرصه داستان‌نویسی، هنجار‌های ادبی قرن نوزدهم را با به چالش کشیدند. این شیوه‌های نوین شامل سبک‌هایی، چون جریان سیال ذهن می‌شد که تحت تاثیر ایده‌های نوظهور حوزه روانکاوی ایجاد شده بود.

هنر رمان چگونه جهان را تغییر داد؟

دی. اچ. لارنس در یکی از مقالات زیبای خود که «چرا رمان مهم است» نام دارد، می‌نویسد: «رمان کتابی تابناک از زندگی است. رمان می‌تواند تمامیت انسان زنده را به رعشه اندازد، رعشه‌ای که بیش از آن حدی که شعر، فلسفه، علم، یا هر کتاب دیگری قادر به انجامش باشد.»

تقریبا ۹۰ سال بعد از لارنس، ویلیام درسیویچ در مقاله‌ای این احساس را تکرار کرد و نوشت: «رمان همتا ندارد... [رمان]خود را به جهان پیوند می‌دهد، خود را در بطن جهان می‌افکند.» درسیویچ در ادامه استدلال می‌کند که رمان با توانایی منحصر به فرد خود در انتقال ذهنیت و زندگی درونی، «کوره آهنگری را می‌ماند که آگاهی مدرن را قالب می‌زند».

رمان علاوه بر قالب‌زدن تکانه‌های عاطفی، فلسفی و فکری، جهان را نیز به شکلی ملموس تغییر می‌دهد. برای مثال، رمان «کلبه عمو تام» اثر هریت بیچر استو در سال ۱۸۵۲ منتشر شد و با محسوس کردن ستم نهفته در برده‌داری، افکار عمومی را در ایالت‌های شمالی آمریکا از بیخ و بن دگرگون ساخت. یا مثلا رمان «۱۹۸۴» جورج اورول، همچنان پس از گذشت هفتاد سال از زمان انتشارش الگویی درخشان و گویا از اعمال قدرت حکومت، سانسور و نظارت بر شهروندان است.

ظهور رمان همچنین باعث تاسیس نخستین کتابخانه‌های امانت دهی کتاب در بریتانیا شد. ظهور کتابخانه‌های مذکور به قرن هجدهم میلادی بازمی‌گردد. از آنجایی که رمان یک کالای لوکس به حساب می‌آمد و همزمان بسیاری از شهروندان خواستار آن بودند، سیستم امانت دهی کتاب ابداع شد و تعداد کتابخانه‌های عمومی در بریتانیا، و در سراسر اروپا، افزایش یافت.

دهه‌هاست که می‌شنویم دیگر با آمدن تلویزیون و سینما و اینترنت، رمان جایگاه خود را از دست داده و در حال نابود شدن است. اما رمان، به عنوان یک فرم ادبی، زنده و پایدار است. بنا بر گفته انجمن ناشران بریتانیا، فروش رمان در سال ۲۰۲۲ به ۷۹۷ میلیون پوند رسیده است و نسبت به سال ۲۰۲۱ افزایشی حدودا ۹ درصدی داشته است.

همانطور که آنتونی برجس در سال ۱۹۷۰ نوشت، «نه قانون، نه اخلاق عمومی، نه بی‌توجهی مردم و نه تحقیر منتقدان، هرگز رمان‌نویسی را که سراسر وقف هنر خودش است از وظیفه‌ای که متعهد به انجامش شده منحرف نمی‌کند: یعنی وظیفه تفسیر جهان عینی و ابداع جهان‌های بدیل.»

خبر های مرتبط
خبر های مرتبط
برچسب ها: تاریخ جهان
نظرات شما